آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
آریاناآریانا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات آروین حیدری مدلینگ دو ساله

من یک مادرم!

1394/5/9 10:2
نویسنده : مامان آروین
435 بازدید
اشتراک گذاری

 با خنده هایش شاد میشوم و با اشکهایش می گریم تحمل دردش را ندارم شیطنتهایش  را دوست دارم و به حرفهای بی وسروته اش با جان و دل گوش می دهم  سوالات عجیب و غریبش را صبورانه و بارها و بارها جواب می دهم از تماشای بازی اش چنان لذت می برم که  گاهی ساعتها محو تماشای بالا و پایین پریدنش   میشوم و متوجه گذر زمان نمیشوم با ذوق و شوقش  به ذوق می آیم  و اگر چشمانش را ناراحت ببینم دنیا روی  سرم خراب میشود دو ست دارم خودم را آنقدر کوچک کنم که او حس کند با همسن خودش بازی میکند تا بیشتر لذت ببرد همیشه بهترینها را برای او میخواهم و تا اوسیر نشود غذا از گلویم پایین نمی رود تا نخوابد خوابم نمی برد تا بهترین لباسها را برایش نگیرم برای خودم چیزی نمی خواهم اگر تب کند من می میرم و هرگاه در آغوشش می گیرم صدای نفسهایش با ضربان قلبم یکی میشود حس میکنم که گوشه ای از وجودم را در آغوش گرفته ام  یاد روزهایی می افتم که باردار بودم  و حسرت درآغوش کشیدنش را داشتم یاد روزهای بسیاری که به خاطرش در بیمارستان بستری شدم حاضرم تمام زندگیم را فدای یک تار مویش کنم زیرا او تمام دارایی من است اگر یک شب از من دور باشد آن شب تا صبح پلک برهم نمیزنم و تحمل دوریش را ندارم وقتی او درخانه نیست  انگار هیچ کس در خانه نیست اگر روزی حالش خوب نباشد با تمام وجود آرزو میکنم که تمام درد و بلاهایش را خداوند به من بدهد و او را شفا دهد اگر کسی از او تعریف کند انگار مرا بزرگ کرده و اگر کسی از او بد بگوید انگار جگر مرا آتش زده است

همیشه مادرم را دوست داشتم اما اکنون اورا طوری دیگر دوست دارم هر گاه به فرزندم عشق می ورزم عاشق مادرم میشوم تازه می فهمم که او چه حسی نسبت به من داشته است


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)