درو باز کردم آرینا بره دنبال زندگیش
دیروز از بیرون تازه برگشته بودیم خونه که آروین درب پذیرایی رو باز کرد با باز کردن درب پذیرایی آریانا بدو بدو رفت بیرون و همسرم هم بدو بدو رفت دنبالش چون می ترسید بره جلوی پله ها خدای نکرده بیفته پایین وقتی آروین اینکارو چند بار تکرار کرد همسرم عصبانی شد و گفت چرا اینکارو میکنی برای چی درو باز میکنی بچه میره از پله میفته پایین آروین با خونسردی گفت درو باز کرد آرینا بره دنبال زندگیش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی