آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
آریاناآریانا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات آروین حیدری مدلینگ دو ساله

باور میکنید که یه بچه که هنوز دو سالش هم نشده انقدر وجدان داشته باشه

1394/1/7 1:15
نویسنده : مامان آروین
895 بازدید
اشتراک گذاری

اگه قرار باشه از شاهکارهای پسرم تو این دو سال که از تولدش میگذره بگم حتما یکیش خراب کردن گوشی های متعدد از مبایل منو باباشو مادرم گرفته تا چندین گوشی خونه امونه این اواخر باباش یه گوشی تلفن جدید برای خونه گرفته که بی سیمی بود متاسفانه اون هم چند روز بیشتر دوام نیاورد و به خاطر پرت کردنهای آروین جون دیگه کار نمیکنه برای همین باباش  مجبور شد یه دستگاه جدید بی سیمی  بگیره اما تصمیم گرفت دستگاه مرکزیشو تو اتاق خوابمون بذاره و گوشیشو روی اوپن آشپزخونه یا میز ناهارخوری یا یه جایی که دست آروین بهش نرسه اما... همون روز اول آروین رفت سراغ دستگاه مرکزیش که کنار تختمون تو اتاق خواب بود و مدام دگمه پیامگیر رو میزد و میگفت إإ خانمه  چی گوف(گفت) ؟ بعد گوشی رو که گذاشته بودیم برای شارژ بر میداشتو میگفت انو (الو)انقدر اینکارو تکرار کرد که ترسیدم  این گوشی هم به روز دوم نرسیده به سرنوشت گوشیهای قبلیمون دچار بشه این بود که یواشکی سیم برق دستگاه مرکزیشو کشیدم  آروین که خیلی سریع متوجه شد گوشی دیگه بوق نمیزنه گفت إ خاموش شد باتی تموم شد ( منظورش این بود که باطریش تموم شده خاموش شد) بهش گفتم نه مامانی باتریش تموم نشده ..... ای وای چکار کردی خرابش کردی ؟ الان بابات بفهمه عصبانی میشه دعوات میکنه  .......... آروین که جا خورده بود مدام تکرار میکرد باتیش تموم شد ...اتفاقا باباش همون موقع اومد تو اتاق و با نگاه من متوجه شد که منظورم چیه واسه همین مثلا عصبانی شد وگفت ای وای این گوشی رو کی خراب کرده آروین تو خرابش کردی  ؟؟؟؟؟من سریع گفتم نه عزیزم آروین خرابش نکرده من خرابش کردم نمیدونم چی شد میخواستم شارژش کنم اما خراب شد ببخشید ...باباش هم از الکی شروع کرد با من دعوا کردن که مگه من صد دفعه نگفتم دست به گوشی نزن برای چی دست به گوشی من زدی و ....یه دفعه دیدم بچه ام الهی بگردم بدو بدو اومد جلو و همونطور که سرشو پایین انداخته بود با دستپاچگی گفت مامان هقاب نکرد آربین تلفونو هقاب کده من هقاب کدم مامان دعوا نتون

پسندها (1)

نظرات (0)