آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
آریاناآریانا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه سن داره

خاطرات آروین حیدری مدلینگ دو ساله

بارداری هفته به هفته -هفته اول

هفته اول بارداری برای بیشتر خانمها بخصوص کسانی که برای بارداری برنامه ریزی نکرده اند هفته اول بدون اطلاع از اینکه باردار هستند میگذرد. حتی ممکن است دو هفته بگذرد و متوجه نشوند که  باردار هستند. سیکل ماهیانه اغلب زنان متفاوت است و ثابت نیست بنابراین خیلی از خانمهایی که سیکل بارداری آنها دیرشده است تصور میکنند این فقط یک تاخیر در سیکل ماهیانه آنهاست . آنها هیچ علائم واضح آنی از بارداری در هفته اول ندارندالبته علائمی مثل ضعف ازدست دادن علاقه به بعضی چیزها احساس افسردگی و احساس نیاز مدام به ادرار وجود دارد.بهرحال اغلب زنان این علائم را به تاخیر در سیکل ماهیانه اشان نسبت میدهند تا اینکه تصور کنند باردار هستندسیکل ماهیانه بطور تقریب...
1 فروردين 1392

تولد عشق زندگیم

تازه ازدواج کرده بودیم که متوجه شدم باردارم بارداری سختی رو پشت سر گذاشتم یادمه آخرای بارداریم دو ماه کامل تو بیمارستان به خاطر دیابت غیر قابل کنترل تو منزل بستری شدم قرار بود آروین 25 اسفند به دنیا بیاد روزهای آخر بارداریم خیلی دیر میگذشت با اینکه آروین 20 روز زودتر از موعدی که باید به دنیا می اومد بدنیا اومد ولی انگاراون چند ماه آخر یه عمر طول کشید بخاطر نگرفتن عفونت بیمارستانی هر 8 ساعت بهم یه آمپی سیلین تزریق میکردند و مدام سرم بهم وصل میکردند خلاصه ماهی فقط حداقل 240 تا آمپول انسولین میزدم این آخرا دیگه تحمل سوزن نازک انسولین رو هم نداشتم حس میکردم بازوهام و کشاله ران پام عین سنگ شده هر روز شاهد تولد نوزادان جدید و سقط یه سری از بچه ها ...
5 اسفند 1391

ثبت حرکات جنینی زمانی که آروین هنوز تو شکم مامانش بود

22/9/1391  بچه من پسره من تا هفته 20 حرکتشو حس نمیکردم گرچه تو فیلم غربالگری اول و دومش که هفته 13 و 18 انجام دادم بچه تو سونو تمام مدت دست و پا میزد یا در حال مکیدن انگشت دستش بود اما از هفته بیستم حرکاتشو حس کردم هر چی میگذشت بیشتر حس میکردم تا اینکه از هفته 26 حرکاتشو حتی با فاصله از روی شکمم میشد دید الان هفته آخر 27 هستم خوب جنینم حرکت داره اما فکر میکنم تو موقعیتهای مختلف معانی مختلفی میده من چون شاغلم و هر روز صبح زود باید به بیمارستان برم ساعتم رو یک ربع به 6 کوک میکنم الان بچه ام طوری شده که یک ربع به شش چه ساعت زنگ بزنه چه نزنه لگد میزنه یا شایدم من ضرباتشو مثل لگد زدن حس میکنم معمولا به سمت چپ میخوابم چون میگن اینطوری خون...
22 آذر 1391

شعرهای کودکانه -شعر توپ سفیدم

توپ سفیدم توپ سفیدم قشنگی و نازی حالا من می خوام برم به بازی بازی چه خوبه با بچه های خوب بازی می کنم به یک دونه توپ چون پرت می کنم توپ سفیدم را از جا می پره می ره تو هوا قلقل می خوره تو زمین ورزش یک و دو سه و چار و پنج و شش
5 خرداد 1390

شعرهای کودکانه -عروسک قشنگ من

عروسک قشنگ من : عروسک قشنگ من، قرمز پوشیده تو رختخواب مخمل، آبی خوابیده یه روز مامان رفته بازار، اونو خریده قشنگتر از عروسکم ، هیچکس ندیده عروسک من، چشماتو وا کن وقتی که شب شد، اونوقت لالا کن
5 خرداد 1390

شعرهای کودکانه -دکتر چه مهربونه

دکتر چه مهربونه دکتر چه مهربونه / درد منو می دونه با شوخی و با خنده / زخم منو می بنده می گه مریض کوچولو / کوچولو و موچولو برو بخواب تو خونه / دوای تو همینه تا که بشی سلامت / خوشحالو شادو راحت ...
5 خرداد 1390

شعرهای کودکانه -آهویی دارم خوشگله

آهویی دارم خوشگله آهویی دارم خوشگله فرار کرده زه ستم دوریش برایم مشکله کاش که اون رو می بستم آهویی دارم خوشگله فرار کرده زه ستم دوریش برایم مشکله کاش که اون رو می بستم ای خدا چکار کنم آهو رو پیدا کنم ای خدا چکار کنم آهو رو پیدا کنم آی چه کنم وای چه کنم کجا اون رو پیدا کنم آی چه کنم وای چه کنم کجا اون رو پیدا کنم کاش که اون رو می بستم کاش که اون رو می بستم ...
5 خرداد 1390