ممد نفت حموم!!!!!!!!!!
چند وقت پیش رفته بودم خونه مادرم اینا با مادرم تو اتاق خوابشون روی تخت نشسته بودیم و صحبت میکردیم آروین هم کنار ما روی تخت مشغول بازی بود که بابام اومد جلو در اتاق خواب و به مادرم گفت من دارم میرم حموم مادرم که داشت با من صحبت میکرد انگار متوجه نشد یهو دیدم آروین گفت مامان جون ممد نفت حموم اول فکر کردم اشتباه شنیدم به مامانم گفتم این چی گفت ؟؟؟؟؟؟؟مادرم گفت هیچی دیده من باباتو به اسم کوچیک صدا میکنم اونم یاد گرفته به بابات میگه محمد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی